نقد سریال گامبی وزیر – از تاریکی به نور و از نور به تاریکی

هشدار: این محتوا حاوی اسپویل است

گامبی وزیر سریالی است که شطرنج را دستمایه روایت زندگی دخترکی یتیم کرده است. این سریال تازه‌ترین اثر اسکات فرانک و آلن اسکات است. گامبی وزیر اقتباسی است بر رمانی با همین نام نوشته والتر تویس. Queen’s Gambit یک تاکتیک برای آغاز بازی شطرنج بوده و زندگی الیزابت هارمن را روایت می‌کند. دختری که بر خلاف کودکان همسن خودش در یتیم خانه علاقه‌ای به سرگرمی‌های روتینی که سایر دخترها دارند؛ نشان نمی‌دهد.

داستان با مرگ مادر بث آغاز می‌شود. برای او بعد از یتیم شدن و آمدن به یتیم خانه تنها دو چیز اهمیت دارد: شطرنج و قرص‌های آرامش بخش سبز رنگی که در خیالبافی برای رسیدن به رویاها کمکش می‌کنند. در دهه ۱۹۵۰ در یتیم خانه‌ها به صورت روزانه به بچه‌ها قرص‌های آرامبخش می‌دادند.

این قرص‌ها در کودکان وابستگی‌های روانی ایجاد می‌کرد و آن‌ها به کودکانی مطیع وقابل کنترل تبدیل می‌شدند. روند وابستگی بث به این قرص‌ها متفاوت از دیگران بود اما سرآغازی بود برای وابستگی و اعتیاد.

راه حل گامبی وزیر

فرق بث هارمن سریال گامبی وزیر با دیگران در پشتکار و تلاشش نیست. چه بسا که بسیاری از افراد به ریسمان پوسیده‌ای چنگ می‌زنند و برای رهایی و یافتن نوری تلاش می‌کنند. بی که چشم بگشایند و آن باریکه نور و آن کورسوی امید که درست جلوی چشمشان است؛ درست لای گردی از گچ که در هوا پراکنده‌اند؛ ببینند.

«تاریکی چیزی نیست که ازش بترسی ؛در واقع به جرات می‌گم اصلا چیزی برای ترسیدن وجود نداره، هیچ جا… قوی‌ترین آدم کسیه که از تنهایی نمی‌ترسه. بقیه‌ن که باید نگرانشون باشی، بقیه… اونا که بهت می‌گن باید چیکار کنی، چه احساسی داشته باشی…

چشم به هم بزنی داری عمرتو در راه بیهوده‌ای هدر می‌دی که دیگران بهت گفتن انجامش بده. یه روز قراره تک و تنها باشی… پس باید یه راهی برای مراقبت از خودت پیدا کنی».

جملات بالا توصیه‌های مادر بث در گامبی وزیر به اوست. بث حالا راه مراقبت از خودش را در زیرزمین یتیم خانه‌ جستجو می‌کند. او که کنجکاو و مصمم است؛ آقای شایبل با یک صفحه شطرنج را پیدا می‌کند. آن پیرمرد به ظاهر خشن (که چه به بسا سایر کودکان را فراری بدهد) و مهره‌های شطرنجش حالا به بث یک هدف و یک رویا می‌دهند.

دختر زنده می‌شود. مرگ مادر را در گوشه‌ای از قلبش پنهان می‌کند و تمام ذهنش را پر می‌کند از قواعد خام دستانه شطرنج. برای هیچ کس جز آقای شایبل اهمیتی ندارد که بث چه نبوغی از خودش بروز داده است. شایبل، همان سرایدار مدرسه است که دخترک را برای مسابقات معرفی می‌کند و سرگذشت دختر یتیم ساکتی را برای همیشه تغییر می‌دهد.

زنان زندگی الیزابت هارمن

زمانی که خانواده‌ ویتلی، بث هارمن را از میان آن همه کودک ریز و درشت به فرزندی می‌گیرند؛ به نظر می‌رسد این باید سرآغاز خوشبختی برای بث باشد. او پس از ورود به خانه جدید و زیبای خود، در مسابقات شطرنج ثبت نام می‌کند. بردهای پی در پی بث شهرتی برای او به ارمغان می‌آورد. حالا دیگر همه او را می‌شناسند. حتی این دخترک تنها و گوشه گیر بالاخره دوستانی هم پیدا می‌کند.

 اما چیزی نمی‌گذرد که متوجه می‌شویم شانسی که در خانه دختر را زده پوشالی است. خانواده جدید بث مانند خانواده اصلی خودش از هم پاشیده است. مرد خانواده زن غمگینش را ترک کرده و او تنها و بی‌پول رها شده است. درست مثل مادر بث.

انگار چرخه زندگی برای او دوباره تکرار شده باشد و به سر خط بدبختی برسد. زن‌هایی که در اطراف بث هستند؛ همگی زن‌های غمگین و تنهایی هستند. همه آن‌ها در عین حال که در ورطه تنهایی گرفتار شده‌اند؛ برای مستقل شدن تلاش می‌کنند.

در سریال گامبی وزیر الیزابت هم مثل مادر، مادرخوانده و دوست دوران کودکی‌اش به تنهایی دچار شده و تلاش می‌کند روی پای خودش بایستد. اما تفاوت بث با دیگران در پیدا کردن همان نور کم رنگی است که بر زندگی‎اش تابیده است. همان نوری که بث دوان دوان به سمتش دویده و بالاخره راه خروج را پیدا کرده است.

نوبت عاشقی بث در گامبی وزیر

انتظار می‌رفت سریال گامبی وزیر با رسیدن به این بخش از زندگی بث هارمن توقف بیشتری روی ماجرای عاشقی او داشته باشد. این فصل چنان زود روایت شد که سخت می‌شد نام آن را فصل عاشقی گذاشت. به نظر می‌رسد عدم طول و تفسیر احساسات بث هم به نوعی هوشمندی کارگردان را نشان می‌دهد.

در زندگی بث همه چیز تحت الشعاع شطرنج است. بث به جز تاونز دست محبت هر مردی را پس می‌زند. می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که عشق به آدم‌ها برای بث از درجه اهمیت کمتری برخوردار است. کارگردان نیز با کوتاه نشان دادن این قصه در پی بیان این مساله است.

اگر زن باشید و در یک دنیای مردانه مشغول کار باشید؛ بعید نیست که پیش بینی‌هایی از اطرافیان شنیده باشید. چیزی که نمونه‌اش را در سریال گامبی وزیر از زبان یکی از خبرنگارها می‌شنویم که بث را دلرباتر از آن می‌داند که بتواند در این رقابت‌های فشرده و سنگین تاب بیاورد؛ اما این چیزی نیست بث را متاثر کند.

جهان بینی بث هارمن یا سیاست‌های کارگردان

انتخاب بورگف روسی که یک استاد بزرگ شطرنج و سبک گامبی وزیر است به عنوان بزرگترین و دست نیافتنی ترین حریف هارمن شاید بتواند طعنه‌ای به رقابت‌های بزرگتری بین آمریکا و روسیه باشد. برد یا باخت در برابر این رقیب بزرگ است که بث را به اوج و  حضیض می‌کشاند و سایر رقابت‌ها را تحت الشعاع قرار می‌دهد. حتی رقبای داخلی را در کنار و همراه بث قرار می‌دهد تا کاری که رویای آن‌هاست به دست دخترک صورت بگیرد.

عدم پذیرش هر گونه سیاست و تلقین تفکری از سوی بث هارمن می‌تواند از زیرکی او باشد. چرا که هرگاه قهرمانان خود را در اندیشه‌های دینی و سیاسی پیشرو می‌دانند؛ عده‌ای را در مقابل و عده‌ای را در کنار خود قرار خواهند داد.

خود ویرانگری به سبک گامبی وزیر

در سریال گامبی وزیر بث بارها زمین خورده و بارها به بهانه شطرنج و به مدد امدادهایی کوچک و بزرگ( به یاد بیاوریم حضور آقای شایبل در بدو ورود بث به یتیم خانه، رفاقت جولین و تشکیل یک شبه خانواده غریب، پیدا شدن آلما مادر خوانده‌ای که حامی بث شد، وجود هری که به تاب آوردن بث در مرگ آلما کمک کرد و بنی که مشفقانه ضعف‌های بازی او در هر بازی را به مثابه آینه روبرویش گذاشت) به زندگی بازگشته است.

اما زندگی گاهی امدادهای کوچک را هم از آدمی دریغ می‌کند. این همان روزی است که به تعبیر مادر بث باید خود را برایش آماده کرد. روزی که تنهایی مطلق از راه می‌رسد و باید برای مراقبت از خود آماده بود.

بث اما بر خلاف تمام زندگی‌اش که آرام بوده، خشمش را بروز می‌دهد. عصیانی که تمام عمر نه چندان بلندش زیر چهره بی روحی پنهان می‌کرده رخ می‌نماید. گریه‌های نکرده را همان‌جا توی چشم رقیب بزرگش بورگف آغاز می‌کند. بث تمام جنونی که به ضرب و زور قرص‌های سبز و شیشه‌های الکل در خودش هضم کرده را یک جا بیرون می‌ریزد.

این بار هم کسی از راه می‌رسد. تنها دوست دوران کودکی، جولین بالغ و زیبایی که حالا توانسته روی پای خودش بایستد؛ با اهرم شطرنج بث را از هزارتوی تاریک و سیاه روحش بیرون می‌کشد.

نقاط ضعف و قدرت گامبی وزیر

تعداد لوکیشن‌های زیاد و زیبای سریال گامبی وزیر در کنار تدوین درست صحنه‌های آن سریال چشم نوازی را رقم زده است. ریتم تند، تمرکز بر داستان اصلی و حاشیه نرفتن بی‌مورد نیز از نکاتی است که سبب سرگرمی مخاطب شده و جلب توجه می‌کند.

بازی تحسین برانگیز آنیا تیلور-جوی در نقش بث هارمن از درخشان‌ترین بازی‌هایی است که او تا کنون ایفا کرده است.

یکی از نکات ضعف عمده سریال. شخصیت پردازی هر کارکتری جز بث  هارمن است. بر خلاف شخصیت پردازی خاص و قدرتمند بث هارمن تمامی شخصیت‌های دیگر به شدت در حاشیه و فلو و محو هستند.

قبلی «
بعدی »

۲ دیدگاه ها

  1. ندیدم این سریال رو یه جوری نوشتی دیگه فک کنم نیازی به دیدنش نباشه 😀
    برم ببینم چیه این تایم با ارزش رو برا نوشتن نقدش گذاشتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های اخیر

درباره ما