نقد فیلم فرار کن ۲۰۲۰ (Run) – حتی خیال بی‌تو شدن می‌کشد مرا

فرار (Run) 2020
هشدار: ممکن است این متن، قصه را لو بدهد.

فرار کن (Run) دومین ساخته آنیش چگنتی ۲۹ ساله  است. او در سال ۲۰۱۸ به خاطر کارگردانی فیلم جستجو تحسین شد. فرار قصه زندگی مادر و دختری را روایت می‌کند که در خانه‌ای بزرگ و ویلایی به دور از شهر زندگی می‌کنند. دخترکی که زندگی آرامی را تحت نظارت مادرش می‌گذراند.

داستان از جایی شروع می‌شود که دایان شرمن (سارا پلسون) کودک نارس متولد شده‌اش را به دستگاه می‌سپارد. به امید اینکه مراحل تکمیل نشده رشد را طی کند و سالم و قوی به آغوش مادر بازگردد. چیزی که بعد از این مقدمه کوتاه می‌بینیم لیست بلند بالایی از بیماری‌هاست که با شرح و تفصیل بر صفحه نقش می‌بندند. زمینه را برای فیلمی فراهم می‌کند که در آن بیماری مزمن یک بیماری اصلی است.

فرار کن (Run) هفده سال پیش می‌رود. ما در طی یک جلسه گروه پشتیبانی، والدینی را می‌بینیم که در آستانه ورود فرزندانشان به دانشگاه و ترک منزل دچار سندروم آشیانه خالی شده‌اند. احساس تنهایی و بیهودگی می‌کنند و دچار افسردگی شده‌اند. در این میان اما دایان اشک نمی‌ریزد. او معتقد است کلوئی (کیرا آلن) قوی‌ترین فردی است که تا به حال دیده است.

ورود به دنیای کلوئی

چگنتی در صحنه‌های کوتاه، زندگی روزمره کلوئی را به ما نشان می‌دهد. از جعبه قرص‌ها، اندازه گرفتن قند خون و تزریق انسولین تا انجام تمرینات بدنی که همگی با کمک مادرش دایان صورت می‌گیرد. دایان خانه دو طبقه خود را برای دخترش مجهز کرده است. کلوئی با ویلچر بین دو طبقه به راحتی جابه‌جا می‌شود. برای رفتن از یک طبقه به طبقه دیگر از پله برقی استفاده می‌کند. باهوش و کنجکاو است. خوب درس می‌خواند و منتظر جواب دانشگاه است. کلوئی علی رغم ظاهر ظریف و رنجور خود، از قدرت فکر بالایی برخوردار بوده، بلند پرواز و سخت کوش است. همین مساله او را یک فرد ولیچر نشین قابل ترحم به ما معرفی نمی‌کند و شخصیتی قدرتمند از او به ما نشان می‌دهد.

علی رغم شرایط سختی که کلوئی دارد و دایان تمام آن را به تنهایی اداره می‎‌کند؛ همه چیز در این خانه عادی است. دایان معلم است. در خانه برای دخترش آشپزی می‌کند. باغچه زیبایی در محوطه خانه‌اش درست کرده و به آن رسیدگی می‌کند. کلوئی نیز مانند تمام  نوجوان‌ها به فکر داشتن گوشی آیفون و در تلاش برای قبول شدن در دانشگاه است. به جز موقعیت حساس کلوئی که به نظر می‌رسد پس از گذشت سال‌ها برای کلوئی و دایان عادی شده است؛ همه چیز یک زندگی آرام و عادی را نشان می‌دهد.

هنگامه شک و تردید

در یک سوم ابتدایی فیلم فرار کن (Run)  کارگردان از دایان  چهره‌ای مانند تمام مادرانی که سراغ داریم به ما نشان می‌دهد. او تمام بار زندگی را بر دوش خود گذاشته است تا کلوئی در آسایش زندگی کند. اما گاهی به نظر می‌رسد که این مراقبت‌ها سختگیرانه و بیش از حد است. کلوئی به تنهایی جایی نمی‌رود. تمام آموزش‌ها و مراقبت‌های پزشکی را نیز در منزل می‌گیرد. دایان حتی نامه‌هایی که پستچی می‌آورد را پیش از کلوئی باز می‌کند.

فیلم فرار (Run)

دخترک هم مانند ما، همه این مراقبت‌ها را از عشق بی‌پایان یک مادر به فرزند می‌بیند. اما دخترک به طور اتفاقی با یک قوطی قرص روبرو می‌شود که به جای نام او نام مادرش روی آن حک شده است. قرصی جدید که دایان ادعا می‌کند به دلیل ورشکستگی شرکت داروسازی قرص قبلی تهیه‌اش کرده است. این سرآغازی است برای شک و تردیدهای کلوئی برای رفتارهایی که حالا به نظر عجیب می‌رسند.

این قوطی قرص کوچک پرده را از جلوی چشم مخاطب و کلوئی برمی‌دارد. کم کم احساس خطر در اتمسفر جاری می‌شود. اضافه شدن چاشنی وحشت به فیلم آنچنان نرم رخ می‌دهد که نقطه آغازش را به طور دقیق درنمی‌یابیم. با ترس و کنجکاویی کلوئی را برای یافتن حقیقت دنبال می‌کنیم.

فرار (Run)

همانقدر که کلوئی به مادرش علاقه‌مند است و قدردان زحمات اوست. مانند هر نوجوان دیگری به پا گذاشتن به دنیای خارج از خانه علاقه‌مند است. برای کلوئی راه یافتن به دنیای خارج از خانه با قبولی او در دانشگاه میسر خواهد شد. برای همین چنان مشتاقانه با رسیدن پستچی پله‌ها را پایین می‌آید.

اصرار دایان به چک کردن نامه‌های رسیده قبل از  اینکه کلوئی آن‌ها را ببیند؛ باید پیش از این کلوئی را به فکر می‌انداخت. اما مگر می‌شود چنین مادری که تمام زندگی‌اش را وقف زندگی دخترک معلول و بیمارش کرده است؛ چیزی جز سعادت او بخواهد. اما حالا که این پرده لعنتی «اعتماد مطلق» کنار رفته است؛ کلوئی می‌تواند شواهد رفتار عجیب مادرش را یکی یکی ببیند.

فیلم فرار (Run)

 تو به من احتیاج داری

تا اینجای قصه فیلم فرار کن (Run) کم کم دارد دستگیرمان می‌شود که دایان تصمیم گرفته است هرطور شده کلوئی را پیش خودش نگه دارد. برای این کار از هیچ کاری دریغ نمی‌کند. دایان همه زندگی و خوشبختی‌اش را در مراقبت از  کلوئی می‌داند.او حالا می‌بیند دخترک چقدر بزرگ شده است. از پس کارهای خودش برمی‌آید. از همه بدتر  با احتمال رفتن کلوئی به دانشگاه روبرو است.

دایان بیش از پیش احساس خطر می‌کند. چرا که آمادگی این شرایط جدید را ندارد. برای همین به هر ریسمانی چنگ می‌زند که دخترش را وابسته به خود نگه دارد.تا زمانی که دخترک به مادر وابسته باشد؛ دایان از هیچ چیز دریغ نمی‌کند. حاضر است تک تک لحظات زندگی‌اش را برای او قربانی کند؛ چنان که تا کنون چنین کرده است. او هیچ تعطیلاتی نداشته و هیچ مسافرتی نرفته است. او بهترین مادر دنیاست!

من به تو نیاز دارم

 حالا برای کلوئی روشن شده است که مادرش آن زن مهربان و فداکاری نیست که خیال می‌کرده است. متوجه شده است؛ می‌توانست بسیار شاد و رهاتر از این زندگی کند. کلوئی تا حالا خیال کرده است او به دایان احتیاج دارد. اما حالا فهمیده است که دایان برای ادامه زندگی به او نیاز دارد.

بزرگترین خطری که زندگی دختر را تهدید می‌کند کسی است که نزدیک‌ترین و عزیزترین فرد زندگی اوست. فرو ریختن بتی که از کسی ساخته‌ایم می‌تواند صدمه‌ای بزرگ به ما بزند. اما کلوئی آدمی نیست که به این سادگی‌ها تسلیم شود. او راهی برای بیرون رفتن از این خانه پیدا می‌کند.

فیلم فرار کن (Run) یک درام روانشناختی

سارا پلسون با نقش آفرینی بی‌نقص خود در ابتدا مادری دلسوز را به ما نشان می‌دهد. رفته رفته حالت چهره او تغییر می‌کند. این تغییر حالت‌ها به پیش برد داستان بسیار کمک می‌کند. او در لبه تیغی حرکت می‌کند که این سو مادری دلسوز و فداکار و آن سو هیولایی ترسناک و خودخواه قرار دارد. دایان بی‌شک مبتلا به سندروم مونشهاوزن است.

سندرومی که نوعی اختلال بهداشت روانی است. در  این سندرم یک مراقب، غالباً مادر، به طور مرتب با ایجاد علائم جعلی یا علائم واقعی در کودک یا قربانی بزرگسال کاری می‌کند تا به نظر برسد قربانی یک مسئله جسمی یا روحی واقعی دارد.افراد مبتلا به این سندروم سابقه بی توجهی یا سواستفاده روانی، جنسی یا عاطفی را زمان کودکی تجربه کرده اند. مراقب ممکن است دارای یک اختلال روانپزشکی مانند اختلال شخصیت، دو قطبی، اضطراب یا افسردگی باشد. برخی دیگر از تئوری‌ها به از دست دادن والدین در سنین جوانی یا استرس شدید اشاره دارند.

دایان خود را مادری فداکار می‌داند و این چیزی نیست که او تظاهر کند. او عمیقا به این موضوع باور دارد. موضوعی که کلوئه آن را  با کشف حقیقت زیر سوال می‌برد.

قضاوت فرار کن (Run) از دایان

دایان زنی است که بعید نیست نمونه‌اش را بارها در اطراف خود دیده باشیم. شاید کسانی که دیده و دوست داشته‌ایم داروی شل کننده عضلات به نزدیکان خود نخورانده باشند. اما این حس قدرتی که آدم‌ها از وابستگی دیگران به خود می‌برند؛ غیرقابل انکار است. به خصوص در روابط والدین و فرزندانشان این موضوع را به خوبی می‌شود دید.

آیا ما دایان را دوست داریم؟ آیا از او می ترسیم؟ آیا با تمام فداکاری‌های او همدلی می‌کنیم؟ این فیلم هیچ نقشه راه روشنی ارائه نمی‌دهد. گذشته‌ای از دایان نمی‌بینیم. جز اینکه متوجه می‌شویم کودک نارسی را از دست داده است. اما آیا غم از دست دادن نوزادی نارس و فروپاشی عصبی حاصل از آن، می‌تواند کسی را در طول سالیان متمادی وادار به انجام چنین رفتاری کند؟

جایی از فیلم زخم‌های عمیقی روی تن دایان  می‌بینیم که به نظر می‌رسد مدت‌ها قبل این زخم‌ها روی تن او حک شده است. آیا در گذشته دایان اتفاقات دیگری نیز رخ داده است؟ پدر بچه کجاست و چرا هنگام به دنیا آمدن در کنار دایان نبوده است؟

فرار (Run)

این سوالات درمورد دایان وجود دارد و جواب واضحی در فیلم برای آن‌ها نمی‌بینیم. تنها چند نشانه کوچک وجود دارد که او را زن دیوانه‌ای نشان دهد. زنی که می‌تواند در محیط کار ، خانه و اجتماع، خود را مادر فداکار، تلاشگر و دلسوزی جا بزند.

پایان بندی فرار کن (Run)

فرار (Run) قصه سر راستی را تعریف می‌کند. ورودی خوبی دارد. در دو سوم پایانی فیلم  هیجان شما را رها نمی‌کند. یک پایان بندی واضح و مشخص هم برای فیلم در نظر گرفته است. این فیلم  علی رغم سوالاتی بی‌پاسخ فراوانی که ایجاد می‌کند؛ از سرگرم کننده‌ترین فیلم‌های سال ۲۰۲۰ خواهد بود.

قبلی «
بعدی »

۱۰ دیدگاه ها

  1. هشدار اسپویل
    اون زخمها نشونه مشکلات روانی مادر داستان بود! مشخصا دایان یه مادر تنها بود و این تنهایی باعث شده بود مشکلات روانیش بیشتر بشه.
    بنظرم خوب کرد که درمورد پدر حرف نزد. فقط کاش مشخص میشد که کلوئی دنبال والدین واقعیش رفته یا نه.

    • اگر فیلم تا اخر دیده باشی و به دیالوگای اخر فیلم دقت کنی صحنه اخر که کلوئی به دیدن مادرش می ره از شغلش که یک پزشک موفقه می گه از شوهرش و فرزندانش و می گه فرزندانشو پیش پدر بزرگ مادر بزرگش گذاشته این پدر بزرگ مادر قزرگ می تونن پدرشوهر مادرشوهرش یا پدر مادر واقعیش باشن و من حس می کردم داره به مادری که بزرگش کرده تیکه می ندازه که فرزندانش پیش پدرمادر واقعیش می بره

  2. هیجان فیلم واقعا بالاست و آدم متوجه گذر زمان نمیشه ولی دوست داشتم بیشتر به شخصیت و گذشته‌ی مادر بپردازه قطعا جذاب تر میشد ولی در کل فیلم واقعا عالی و واقعا موفقه

  3. برخلاف دیگر فیلم ها یک فیلم روان شناسی است که می توان خیلی از نکته ها را ازش استنباط کرد ولی بی شک فیلمی بانقص است از دیدگاه من… و فک می کنم نویسنده مفهوم زیادی داشته از نوشتن لحظه آخر فیلم آنجا که کلویی قرص دا به رایان می دهد…

  4. ضمن تشکر از بررسی شما.چندان با پایان بندی فیلم موافق نبودم:انسان بودن شاید،به معنی تلاش برای بهتر کردن دنیا باشد.ملاک ما رفتار شرافتمندانه و انسانی است نه مقابله به مثل. بیاییم جزء کسانی باشیم که چرخه ی عقده ی حقارت دیگران را طولانی ترش نکنیم و مثل بقیه زندگی نکنیم ، ایمان داشته باشیم که لذت این باور از انتقام، کینه و نفرت بیشتر است
    برای راه رهایی بشریت، ترویج عشق لازم است: مهر ورزیدن به راستی و درستی، توان ایستادن در برابر توهم و دروغ.رفتار منصفانه با همه حقایق ناراحت کننده.
    آنیش چاگانتی عزیز، می توانست سکانس انتقام و دادن دارو را به راحتی حذف کند زیرا سرنوشت دایان بسیار تکان دهنده بود.

  5. پینگ بک: بهترین فیلم های سال 2020 | حسنا پرویزی Best movie of 2020
  6. اخرش نفهمیدم چرا کلویی از همون قرص ها به دایان داد؟

  7. پینگ بک: مقایسه سریال Love & Death با سریال Candy – قصه‌گویی به ظن خود | حسنا پرویزی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های اخیر

درباره ما