• خانه
  • >
  • نقد و بررسی
  • >
  • نقد فیلم قد دراز (Beanpole) – زمینِ سوخته‌ام، ناامید و بی‌برکت

نقد فیلم قد دراز (Beanpole) – زمینِ سوخته‌ام، ناامید و بی‌برکت

هشدار: این متن ممکن است قسمتی از داستان را لو بدهد.


کانتمیر بالاگوف، فیلمساز ۲۹ ساله‌ روسی برای فیلم ‌قد دراز (Beanpole) در جشنواره کن برنده دو جایزه شد. او داستان این فیلم را از کتاب «جنگ چهره‌ی زنانه ندارد»، که تاریخ شفاهی تجربه‌های زنان شوروی در جنگ اثر سوتلانا آلکسیویچ است؛ الهام گرفت. این فیلم تصویری آزار دهنده از جنگی حتی فراتر از میدان جنگ است.

قد دراز همچنین جایزه بهترین فیلم بین المللی اسکار امسال را نیز به خود اختصاص داده است. این فیلم قصه بی‌رحمانه‌ای از جنگ را روایت می‌کند. کارگردانی خیره کننده و جزییات عجیب و غریب، این فیلم را به اثری دقیق و جذاب تبدیل کرده است.

قد دراز (Beanpole)

آغاز فیلم قد دراز (Beanpole)

قبل از شروع قد دراز (Beanpole)، تلاش کسی برای نفس کشیدن را می‌شنویم. بعد صفحه باز می‌شود و زن رنگ پریده‌ای را می‌بینیم که مات و مبهوت به جایی خیره شده است. صدایی سکسه مانند از دهان او خارج می‌شود. به نظر می‌رسد روح «ای‌یا» (ویکتوریا میروشنیچنکو) مسخ شده است و در جای دیگری سیر می‌کند.

این موضوع برای اطرافیان او تعجبی ندارد. انگار این اولین بار نیست و آخرین بار هم نخواهد بود. او به احتمال زیاد او دچار نوعی بیماری عصبی است. بیماری که روح او را از تنش جدا می‌کند. ای‌یا به اختلال استرس پس از واقعه دچار است.

قد دراز (Beanpole)

داستان فیلم قد بلند

ای‌یا پس از اخراج شدن از خط مقدم جبهه به دلیل آسیب مغزی، در بیمارستان لنینگراد مشغول به کار است. بیمارستان توانبخشی که بیشتر شبیه پناهگاهی است برای افرادی که از مرگ برگشته‌اند. سربازان معلول و شکسته‌ای که تخت و حتی راهروهای بیمارستان را پر کرده‌اند.

ای‌یای خجالتی و متفاوت فیلم قد دراز (Beanpole)، توسط مدیر مهربان بیمارستان نیکولای و بیمارانش مورد احترام قرار می‌گیرد. او با پسر کوچکی زندگی می‌کند که در ابتدا خیال می‌کنیم بچه خود اوست. ای‌یا بچه را با خود به محل کارش می‌برد.

پاشکا برای همه در این مرکز توانبخشی آشناست. او به راحتی در محیط بیمارستان می‌چرخد و با بیماران بازی می‌کند. آن دو در ساختمانی شلوغ با همسایگانی رنج کشیده و پر سر و صدا زندگی می‌کنند.

او از پاشکا به خوبی نگه‌داری می‌کند تا اینکه در یکی از حملات عصبی که به او دست می‌دهد؛ به پاشکا آسیب می‌زند. پس از مرگ بچه، ای‌یا در بهت ناشی از حادثه فرو رفته و از آنچه تا کنون بوده تنهاتر می‌شود. این صحنه از تکان دهنده‌ترین صحنه‌هایی است که در قددراز می‌بینیم. کارگردان با این همین صحنه نوید فیلمی سراسر رنج‌ وسیاهی را به شما می‌دهد.

قد دراز (Beanpole)

پایان جنگ و بازگشت رزمنده‌ها

جنگ به پایان رسیده است. تعداد زیادی غیر نظامی در این جنگ کشته شده یا آسیب دیده‌اند. حالا که جنگ تمام شده است؛ همه کسانی که به جنگ رفته‌اند برمی‌گردند. اما برگشت این افراد می‌تواند دو جنبه داشته باشد. جنبه اول شادمانی حاصل از بازگشت این افراد است.

جنبه دیگر مسائل ریشه‌دار و عمیق‌تری است که با خود از میدان جنگ سوغات می‎آورند. آن‌ها مانند مه که تمام شهر لینینگراد را در این پاییز عجیب و غریب، در برگرفته است؛ باز می‌گردند. مشکلاتی را با خود می‌آورند.

ماشا (واسیلیسا پرلیگینا) دوست ای‌یا از جمله این افراد است. کسی که در جنگ نیز همراه ای‌یا بوده است. با بازگشت ماشا ما متوجه می‌شویم که پاشکا پسر اوست.



وحشتی که ای‌یا را دربرگرفته است به ما نیز منتقل می‌شود. چرا که تا این لحظه گمان می‌کردیم پسرک، فرزند خود ای‌یا است و با روشن شدن قضیه می‌دانیم که او باید به مادر بچه پاسخ بدهد.

قد دراز (Beanpole)

ماشا به دلیل شرایط عجیبی که در طول جنگ برایش رخ داده است؛ به دلایل بیولوژیکی توانایی بارداری مجدد را ندارد. به همین دلیل تنها امیدی که برای تجربه حس مادری داشت همان پسرک بود. این مساله وحشت ای‌یا و مخاطب فیلم قد دراز (Beanpole)را دو چندان می‌کند.

ماشا از جنگ برمی‌گردد به امید اینکه با تمام شدن روزهای نکبتی جنگ؛ دنیای جدیدی را همراه پسرش آغاز کند. اما با جای خالی پاشکا روبرو می‌شود. با این وجود، او در کنار ای‌یا برای خود کاری در بیمارستان دست و پا می‌کند. 

او تلاش می‌‌کند به زندگی بازگردد. خوش بگذراند. اما زخم‌های فراوانی که به جسم و روح او وارد شده همه امور جاری زندگی را هم سخت می‌کند.

برای ماشا که پرخاشگر، جدی و غمگین شده ؛ انتخاب کسی به عنوان دوست پسر سخت است. او می‌خواهد انتقام تمام خستگی زندگی سختش را یک جا از ای‌یا بگیرد. ای‌یا نتوانسته است از آخرین امید او برای زندگی به درستی نگه‌داری کند. ای‌یا مستحق یک زندگی خوب نخواهد بود.

قد دراز (Beanpole)

عدم انفعال شخصیت‌ها تا لحظه آخر

ماشا ای‌یا را مجبور می‌کند به روابط نامتعارفی تن بدهد. برای اینکه بتواند برای او بچه‌ای به دنیا بیاورد. به جای پاشکایی که دیگر نیست. ای‌یا از آنچه رخ داده ناراحت است و احساس شرمندگی نیز می‌کند. او به ماشا قول می‌دهد برای او بچه‌ای بیاورد. ای‌یا خودش را به دوست وهم سنگر قدیمی‌اش مدیون می‌داند. برای بیرون آمدن از این حس حاضر است به هر کاری دست بزند.

ماشا در طی این روزها با ساشا (ایگور شیروکوف) آشنا می‌شود که بسیار از او جوان‌تر است. با او قرار ازدواج می‌گذارد. اما او پسر یک خانواده اشرافی است که اجازه ازدواج پسرشان با هرکسی را نمی‌دهد.

قد دراز (Beanpole)


ماشا حالا به این امید که ای‌یا بچه‌ای برای او می‌آورد و با ساشا زندگی جدیدی را شروع می‌کند؛ روزگار می‌گذراند.

جنگ بعد از تمام شدن هم کشته می‌دهد

قد دراز (Beanpole) از جمله فیلم‌های سخت و سنگین ژانر جنگ است. بالاگوف داستانی در مورد دوستی دو زن تعریف می‌کند. دو زنی که با هم جهنمِ جنگ را پشت سر گذاشته‌اند. داستانی که درمورد امیدواری به آینده روشن حرف می‌زند.

قد دراز از آدم‌هایی که در کشاکش جنگ، زندگی کردن را فراموش کرده‌اند می‌گوید. این آدم‌ها حالا قرار است همه عمر رفته را تلافی کنند. دنیا شادمانی بسیاری به این افراد بدهکار است و آن‌ها بی‌کم و کاست همه را می‌خواهند.

انگار کسی چنگ بر گلوی آدم بگذارد و به دست و پا زدن و چنگ کشیدن بر بدن قاتل و ناخن کشیدن به زمین بخواهد خودش را از چنگال مرگ رها کند.

لنینگراد در اولین پاییز بعد از جنگ جهانی؛ زنان و مردان مشتاق و امیدواری را به خود می‌بیند که جنگ روحشان را به یغما برده و جسمشان را در هم شکسته است؛ اما شهوت زیستن بیش از پیش در آن‌ها ریشه می‌دواند.

میشا و ای‌یا هنوز از هزارتوی رنج بیرون نیامده‌اند اما به هر چیزی چنگ می‌زنند که تکه‌ای از روح درد کشیده‌شان را آرام کنند. انگار هنوز چیزهای زیادی در این زندگی باقی مانده که باید به چشم ببینند و به سر انگشت لمس کنند.

قد دراز (Beanpole)

نکات قوت قد دراز (Beanpole)

رنگ اجزای صحنه و لباس کاراکترها همچنین نورپردازی فیلم قد دراز (Beanpole) بیش از هرچیز درونیات این آدم‌ها را برای ما روشن می‌کند. رنگ‌های مورد استفاده برخلاف فضای تیره‌ فیلم شاد و روشن است.

رنگ بندی پرجزییات صحنه و لباس در خانه، فضای بیمارستان و خیابان‌های لنینگراد همه امیدی که از دل تاریکی بیرون می‌آید را نشان می‌دهد. از همه مهم‌تر همراهی دو زن که با پرداخت خوبی از فیلمنامه به بیرون آمد‌ه‌اند، عناصریست که جهان فیلم‌ تازه بالاگوف را می‌سازند.



میروشنیچنکو و پرلیگینا در اولین اجرای جدی خود در هر مرحله کاملاً متقاعد کننده هستند. حس همدلی مخاطب را برمی‌انگیزانند.

پرلیگینا آسیب پذیری و خشونت حاصل از آن را به زیبایی در بازی سرد خود به نمایش می‌گذارد.

قد دراز (Beanpole)

در مدت بیش از دو ساعت فیلم، خرده داستان‌های دیگری نیز روایت می‌شود. برش کوتاهی از داستان زندگی برخی از بیماران را می‌بینیم. این خرده داستان‌ها به هیچ وجه برای پر کردن وقت فیلم نیست و داستان اصلی را به حاشیه نمی‌برد. خرده داستان‌ها علاوه بر شناساندن فضای موجود در جامعه، می‌تواند سبب شناخت کاراکترهای اصلی نیز بشود.

پایان بندی قد دراز (Beanpole)

تلاش برای به دست آوردن یک زندگی تازه، یا شاید خیال پردازی نه برای ای‌یا نتیجه‌ای دربردارد و نه برای ماشا آب و نان می‌شود. سرخوردگی ناشی از روزهای خاکستری و سردی که بعد از جنگ نصیب آن‌ها می‌شود شاید بتواند این دو همسنگر قدیمی را به آغوش همدیگر بازگرداند.

قد دراز (Beanpole)

انگار این دو نفر هر چه هم بینشان پیش آمده باشد؛ گریزی از هم ندارند. ای‌یا و ماشا به هم پیوند خورده و از هم ناگزیرند. امید و ناامیدی همدیگر هستند.

بالاگوف در قد دراز (Beanpole) از امید و رنج آمیخته به هم حرف می‌زند. از مرزهای باریک تهی شدن از امید و جنگیدن برای بقا. قد دراز از امید می‌گوید. امیدی که وجود ندارد


قبلی «
بعدی »

۱ دیدگاه

  1. پینگ بک: بهترین فیلم های سال 2020 | حسنا پرویزی Best movie of 2020

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های اخیر

درباره ما