نقد فیلم مباشر – پرگویی و هیچ نگویی

فیلم مباشر

ریدلی اسکات فیلم مباشر را با صحنه‌ای عاطفی آغاز می‌کند؛ اما همین صحنه عاطفی را پیچیده به ملحفه‌ای سفید نمایش می‌دهد؛ تا پیش از آنکه مخاطب از این صحنه، احساسی خوشایند دریافت کند؛ نوعی احساس خفگی به سراغش بیاید. آدم‌های پیچیده در ملحفه‌های سفید انگار پیشاپیش قرار است تلنگری به مخاطب بزند و تکلیفش را با او روشن کند که با چطور فیلمی روبرو خواهد شد.

برخلاف دقایق آغازین فیلم که سریع اتفاق می‌افتد؛ صحنه‌ها عوض می‌شوند؛ تکلیف روشنی دارند و شخصیت‌ها پی‌درپی معرفی می‌شوند؛ باقی فیلم اغلب شامل صحنه‌های کش‌دار، خالی و پرگو هستند که قرار نیست نتیجه‌ای داشته باشند. شخصیت‌ها مدام در حال حرافی هستند؛ از عشق، پول، زن‌ها، خانواده و بسیاری از مسائل باربط و بی‌ربط به داستان اصلی فیلم صحبت می‌کنند.

فیلم مباشر

آدم‌های پرگو

اغب شخصیت‌های فیلم مباشر انگار فیلسوفانی هستند که قرار است دیدگاه پیچیده‌شان را به خورد دانشجویی کم سن و سال بدهند. مدام از اتفاقی شوم حرف به میان می‌آید و پی در پی هشدارهایی برای در دام این اتفاق نیفتادن؛ به هم گوشزد می‌شود. آدم‌های ترسیده‌ی پرادعایی که انگار به جز خیالبافی چیزی در چنته ندارند. در عمل اما شاهد اتفاق پرهیجانی نیستیم. ماجراجویی و اندک هیجانی که در طول فیلم ایجاد می‌شود؛ از بطن فیلمنامه کورمک مک کارتی نشات نمی‌گیرد و این ریدلی اسکات است که در مقام کارگردان به لطف هنر خود به قصه آب و تاب می‌دهد؛ اما این میزان هیجان برای فیلمی با چنین درونمایه‌ای کافی نیست.

فیلم مباشر

ضعف‌های فیلم‌نامه فیلم مباشر

عدم توازنی که میان ادعایی که بر مهم بودن اتفاق‎ها و آنچه پیش روی مخاطب است به وجود می‌آید به کسالت خواهد انجامید. مباشر ضربه اصلی را از فیلمنامه پر تناقض و پرگوی خود می‌خورد. در سوی دیگری کارگردانی ریدلی اسکات را می‌توان کم نقص دانست. او بازیگران فوق‌العاده‌ای برای نقش‌های مهم خود انتخاب کرده است. بازیگرانی که اتفاقا تا جایی که فیلمنامه به آن‌ها اجازه داده است خوب از پس نقش‌های خود برآمده‌اند. جغرافیای جذاب و متنوعی در سرتاسر فیلم به نمایش گذاشته می‌شود.

این‌ موارد همان چنگک‌هایی است که مخاطب را پای فیلم نگه می‌دارد. اما تمام این‌ها نمی‌تواند ضعف‌های فیلمنامه را پوشش دهد. در واقع می‌توان گفت خط روایتی که برای فیلم درنظر گرفته شده است بسیار کم رمق است و جور این کم رمقی را بازیگران و دیالوگ‌ها به دوش می‌کشند.مک کارتی گرچه رمان نویس بی‌نظیری است اما در فیلمنامه‌نویسی چند پله از خودش عقب خواهند ماند.

فیلم مباشر

شخصیت پردازی در فیلم مباشر

 در شخصیت پردازی هم تا حد زیادی فیلم مباشر دچار مشکل است. شخصیت‌های اصلی علی‌رغم جایگاهی که دارند با ثبات ترسیم نشده‌اند. مباشر (مایکل فسبندر) که شخصیت اصلی فیلم است بسیار نامتعادل به تصویر کشیده می‌شود. یک وکیل فاسد که بسیار عاشق پیشه است و برای دستیابی به این عشق از هر خط قرمزی عبور می‌کند. دانه‌هایی که برای پرورش شخصیت مباشر کاشته می‌شود تا او به یکی از همدستان بزرگ‌ترین خلاف‌کارهای اطرافش تبدیل شود؛ بسیار کم و ناکارآمد است. او که ادعا می‌کند به میزان لازم پول دارد؛ دلیل موجهی برای ورود به این کار پرخطر را به کسی ارائه نمی‌کند.

مباشر  قبل از اینکه در یأس و اندوه فرو رود؛ تلاش می‌کند تا همه چیز را در کنار هم نگه دارد، اما به نظر می‌رسد آنقدر که روی او حساب باز می‌شود و آنقدر که خودش خیال می‌کند باهوش است؛ هوشمندانه عمل نمی‌کند. پیش از وقوع ماجراهای هولناکی که مباشر را برای همیشه دگرگون می‌کند به نظر نمی‌رسد درگیری ذهنی زیادی برای او به وجود آمده باشد و این موضوع با شخصیت یک وکیل پرنفوذ در تضادی آشکار است. نام فیلم اما هوشمندانه انتخاب شده است و می‌تواند کنایه بزرگی باشد برای شخصیت مباشر که درآمدی که به دست می‌آورد برای مشاوره‌ای است که به دیگران می‌دهد؛ اما درنهایت برای خودش نمی‌تواند راهکار مناسبی پیدا کند.

فیلم مباشر

داستانی که وانمود به پیچیدگی می‌کند

راینر (خاویر باردم) سلطان مواد مخدر با لباس‌های پرزرق و برق در کاخ پر رفت و آمدش؛ مونولوگ‌های طولانی که غالبا برای مباشر گفته می‌شود بی‌آنکه دلیل این میزان پرگویی برای مخاطب روشن باشد. او مانند کسی که همه چیز را می‌داند مدام برای مباشر روی منبر می‌رود و از چگونگی رفتار با دوستانش و خصوصا رابطه با زنان سخن سرایی می‌کند اما موقع عمل مشخص می‌شود حواسش را به هیچکدام از اطرافیانش آنقدر که لازم است جمع نکرده  است.تنها کسی که در این جمع به نظر می‌رسد می‌تواند هوشمندانه عمل کند تنها کسی است که کمتر از همه ادعا می‌کند. ملکینا (کامرون دیاز) معشوقه‌ی راینر که زن عجیب و خطرناکی به نظر می‌رسد و در میان زرق و برق دنیای راینر غرق شده؛ در عین حال به فکر آینده‌ای مستقل از او نیز هست.

در تمام مدتی که شخصیت‌های مهم این داستان در حال حرف زدن با یکدیگر هستند کارتل مواد مخدر در حال حمل محموله مورد نظر در یک کامیون قدیمی حمل فاضلاب است. آنقدر دیالوگ‌ها فیلم مباشر پراکنده و از قصه جداست که به نظر می‌رسد این چند نفر دخالتی در جابه‌جایی آن محموله بزرگ نداشته باشند. در انتها می‌توان گفت هیچ چیز در مباشر گفته نمی شود؛ در عین حال که در مورد همه چیز بحث‌های طولانی شکل می‌گیرد. به نظر می‌رسد ریدلی اسکات با سختن مباشر داستان «چشم تنگ دنیا دوست را…» بسیار موعظه‌وار به مخاطب نشان می‌دهد؛ تا در آخر ثابت کند این چشم دنیا دوست را «یا قناعت پر کند یا خاک گور».

این متن در ماهنامه دنیای تصویر در شماره نوروزی به چاپ رسیده است.

قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های اخیر

درباره ما