فیلم های جشنواره فجر ۹۹ به نمایش درآمد. علی رغم شرایط سخت اکران از میان این فیلمها پنج فیلم را دیدم و خیلی کوتاه از آنها نوشتهام. با من همراه باشید. ممکن از این متن قسمتی از داستانها را لو بدهد.
تی تی (***)
آیدا پناهنده کارگردانی است که بیش از دیگران منتظر دیدن فیلمش بودم. ایده و داستان چهارمین فیلم او پرکشش است. بازیهای قابل قبولی هم ارائه میشود. کارگردان در تلاش است که دختر معصومی که برچسبهای مختلفی به او خورده است را تطهیر کند. او از معضلی اجتماعی حرف میزند تا به هدفی والاتر برسد.
این مقصود نهایی، مساله انتزاعی و پیچیدهای از زندگی است که سعی دارد مفهوم جدیدی از نجات بشریت را ارائه بدهد. دو دیدگاه در این فیلم برای نجات بشریت ارائه میشود. هر دو شخصیت اصلی راهی که برای حفظ جهان در پیش گرفتهاند را برتر میدانند. این مساله نقطه قوت فیلم است. جایی که در آن انسانها علی رغم طبقه اجتماعی و وضعیت اقتصادیشان به مفاهیم متعالی انسانی فکر میکنند و از آن مهمتر در این راه قدم برمیدارند.
صد حیف که کارگردان برای روایت دچار دودلی بین فانتزی و رئالیسم است. پناهنده نمیداند پیش بردن قصه با جادو، تردستی و ایجاد فضایی مخوف و گوتیک به صلاح فیلم است یا روایت سر راست قصه میتواند مخاطب را پای فیلم نگه دارد. خرده داستانهایی که با حذف از فیلم فقدان آنها ابدا احساس نمیشود نکته منفی فیلم است. اما با همه اینها تی تی از بهترین فیلم های جشنواره فیلم فجر ۹۹ است و اگر پناهنده قدری جسارت به خرج میداد و نوع روایتش را با شجاعت انتخاب میکرد؛ میشد با خیال راحت از فیلم به عنوان بهترین فیلم جشنواره نام برد.
مامان (***) از فیلم های جشنواره فیلم فجر ۹۹
کارگردانی که در این دوره جشنواره غافلگیرم کرد یک فیلم اولی به نام آرش انیسی بود. او در اولین فیلم خود عجیبترین و در عین حال واقعیترین مادر چند سال اخیر سینمای ایران را به نمایش گذاشته است. مادری که آسیب دیده، سرسخت و مهربان است. او گذشتهای دارد که کم کم از لابه لای دیالوگها و خلوتهای او پیدایشان میکنیم و با کنار هم چیدنشان پازل سختِ شخصیت مادر تکمیل میکنیم.
رویا افشار در نقش این مادر ، بازی بینظیری دارد و فکر میکنم بهترین بازی که در جشنواره امسال دیدم؛ متعلق به افشار است. مجید برزگر تهیه کننده این کار است و شاید این مساله بتواند برای فیلمسازان جوان امیدوارکننده باشد. دیگر بازیگران فیلم، از جمله امیر نوروزی که پیش از این در تئاتر بازیهای خوبی به نمایش گذاشتهاند؛ نیز جزو بهترین بازیهای جشنواره امسال هستند.
مشکل اصلی فیلم مانند بسیاری از فیلمهای ایرانی مربوط به پایان بندی فیلم است. انیسی میتواند با صبر و حوصله بیشتری فصل پایان را جلوی دوربین ببرد و فیلمی درخشان را نمایش دهد.
خط فرضی(**)
مهمترین مسالهای که بر پیکرهی فیلم خط فرضی – از فیلم های جشنواره فجر ۹۹- ضربه وارد میکند ضعف شدید در شخصیت پردازی است. کنشهای شخصیت اول فیلم (سارا) بر خلاف شخصیتی است که از ابتدای فیلم به ما نشان داده میشود. او زنی است که سعی دارد خودش را از سایه مرد زندگیاش بیرون بکشد. از خطر کردن نمیترسد. در بحرانیترین موقعیت زندگیاش هم دست از تلاش برنمیدارد. اما یکباره سارا به کلی تغییر میکند و دیگر اثری از آن زن قدرتمند قابل اتکا نیست.
استفاده از یک داستان فرعی تراژیک برای شناساندن شخصیت سارا نیز بی ثمر به نظر میرسد و کارکرد مناسبی ندارد. شخصیتهای فرعی هیچکدام پرداخت نشده و نمونههای تیپیکالی هستند که میشناسیم.
نشانههایی در فیلم وجود دارد که قبل از حادثه اصلی نشان داده میشود؛ مانند برخورد پرنده به شیشه و … این نشانههای آشنا، دم دستی و قابل حدسی مخاطب را در ساده ترین راه از یک اتفاق نحس خبردار میکند. با تمام این تفاسیر فرنوش صمدی کارگردان آینده داری است که میتواند فیلم به فیلم بهتر شود.
ابلق (**) از فیلم های جشنواره فجر ۹۹
استفاده از لانگ شاتهای فراوان میتواند انتخاب شجاعانهای برای نمایش یک داستان باشد؛ به شرط آنکه استفاده از ابزارها و تکنیکهای فیلمبرداری برای به رخ کشیدنِ توان تیم فیلم سازی نبوده و تنها در جهت پیش برد داستان باشد.
نرگس آبیار در فیلم جدیدش به جای پرداختن به فیلمنامه، تمام انرژیاش را صرف ژانگولر بازیهای فنی میکند. فیلم پر است از نماهای شلوغ و پربرخورد جذابی که با تکانهای شدید دوربین باعث سردرگمی مخاطب میشود.
نرگس آبیار این بار حتی در بازی گرفتن از بازیگران نیز به اندازه فیلمهای قبلیاش موفق نیست. تنها بازیگری که بازی جدید و خوبی ارائه میدهد؛ هوتن شکیبا است. گلاره عباسی و گیتی معینی نیز قابل قبول هستند.
روشن(*)
خط داستانی فیلم روشن از فیلم های جشنواره فجر ۹۹ کاملا سر راست است. هیچ پیچیدگی و پنهان کاری در کار نیست. موضوعی که برای نقش اول فیلم یعنی روشن پنهان بوده،برای مخاطب قابل حدس است.
روح اله حجازی در این فیلم تلاش دارد فرم ویژهای را برای روایت داستان خود ارائه بدهد؛ اما در این امر به شدت ناموفق است. این فیلم یک عقب گرد برای اوست. روشن در رویا زندگی میکند، آنقدر که نفهمیده است در اطرافش چه اتفاقهای بزرگی رخ داده است.
حجازی در تلاش برای نشان دادن یک شخصیت چندوجهی ناموفق عمل میکند. عطاران نیز برای بازی در این نقش بیش از آنچه انتظار داریم انرژی صرف نمیکند و همان عطاران همیشگی است. ارجاعهای سینمایی فراوانی که به فیلمهای بسیار مشهور داده میشود نیز کارکردی برای شخصیت پردازی روشن ندارد.